کار عبادت است
پسر لنگ لنگان از در خانه وارد شد. پدرش گفت:((خسته نباشی پسرم. کارت چطور بود؟))
– افتضاح!
– اشکالی ندارد. کار عبادت است.
– پس امروز قرآن را ختم کرده ام!
پسر لنگ لنگان از در خانه وارد شد. پدرش گفت:((خسته نباشی پسرم. کارت چطور بود؟))
– افتضاح!
– اشکالی ندارد. کار عبادت است.
– پس امروز قرآن را ختم کرده ام!